بدم میاد. من از خیلی چیزا بدم میاد. من از خیلی آدما بدم میاد. من از تو بدم میاد. یدم میاد چون من عادت ندارم نگران آدما بشم. سیستمم اینطوریه که به کلیه ی چپ و راستم بگیرم و مسیرو فقط به سمت جلو ادامه بدم و حتی یه لحظه م برنگردم. محبورم میکنی هی برگردم. هی برگردم. اذیت میشم. برگشتن و عقبو دیدن خودش هزار پله منو عقب میاره. اگه نمیخوای کنارم راه بری یه کاری نکن هی محبور شم عقبو نگاه کنم. با خودت چند چندی بی هویت؟ با خودت چند چندی هزار هزار شخصیتی. ما هممون مریضیم. من اولیش نیستم، دومیشم نیستم، آخر ی ام نیستم. من مریضی ام که شماره نداره. ببخشید شما به آدمایی که بقیه رو اذیت میکنن تا  خودشون اذیت بشن چی میگین؟ یا حتی این که خودشونو اذیت میکنن که بقیه اذیت بشن؟ من نمیدونم. اتاق تیمارستانم صورتی بنفشه. صدای فریدون فروغی ازش میاد چندوقت یبارم جان لنون میخونه آروم آروم. پرستارم میگه من خیلی سلیقه ی موسیقی عجیبی دارم. آخه هربار میاد تو یکی داره داد میزنه:"مای هارتس ئه هایروگلیف، ایت تاکس این تانگز". بهش گفتم الیور چی میگه، برای این که قرصمو بخورم تظاهر‌کرد که فهمیده. دروغگو. من که میدونم اونم یه دروغه محضه. من که میدونم من خوابم و همش رویاس. کی اهمیت میده؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه فلزات جلوه ی مهتاب معرفی برندهای برتر سئو پدرتر از پدر فان پاتوق Harry تولید کننده محتوا تورکمن نیوز